۱۳۹۶ مهر ۸, شنبه

مدرسه‌ ای در سیستان و بلوچستان که ۹۰ درصد دانش‌آموزان آن سوءتغذیه دارند

دانش آموز کلاس اولی به جای کوله پشتی با کیسه پلاستیک به کلاس درس آمده بود و در سرش آرزوی داشتن یک کیف مدرسه را می پروراند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ ، میزان می نویسد: دانش آموز کلاس اولی به جای کوله پشتی با کیسه پلاستیک به کلاس درس آمده بود و در سرش آرزوی داشتن یک کیف مدرسه را می پروراند.
استرس در وجودش موج می‌ زد، چشمانش گویای غمی بزرگ بود و این غم هر لحظه با دیدن دانش آموزان دیگر بیشتر هم می‌ شد. با قد کوتاهش صندلی آخر کلاس درس را برای نشستن انتخاب کرده بود تا مبادا کسی متوجه تفاوتش با سایرین شود.
یوسف” با کیسه پلاستیک راهی مدرسه شده بود و بقیه دانش آموزان با خود کیف به همراه داشتند. داشتن یک کوله پشتی آن لحظه تمام آروزی یوسف ۷ ساله بود. وارد کلاس درسشان شدند، سوء تغذیه ناشی از فقر در میان بسیاری از بچه‌های کلاس اول مدرسه هاشمی رفسنجانی بخش کتیج از توابع شهرستان فنوج استان سیستان و بلوچستان موج می‌زد.
به گفته یکی از معلمان این مدرسه، بیش از ۹۰ درصد دانش آموزان با مشکل سوء تغذیه مواجه هستند.
پسر‌ها اغلب مو‌های سرشان را از ته تراشیده‌اند در میان سر‌هایی که از بی مویی سفید شده، چشمانم به یوسف می‌خورد. انتهای کلاس به نیمکت خود تکیه داده و با همکلاسی‌هایش صحبت نمی‌کند، نیم نگاهی به سه دانش آموز دیگری دارد که قرار است با او یک سال تمام بر سر یک نیمکت بنشینند.
معلم کتاب‌ هایی را که به دستش رسیده میان دانش آموزان تقسیم می‌کند، هیچ کدام سواد خواندن و نوشتن ندارند، اما برای دقایقی به تصاویر کتاب‌ها خیره می‌شوند، بعد از آن با اشتیاق زیاد کتاب‌ها را داخل کیف هایشان جاسازی می‌کنند؛ یوسف، اما بی تفاوت از همه رنگ‌ های کتاب‌ ها در ۵ ثانیه آن‌ها را در کیسه پلاستیکی‌ ای جا می‌ دهد که یک دفتر و سه مداد کوچک شده هم از قبل درون داشته است.
مدادهایش را از هر دو سمت تراشیده؛ کوچکی مداد‌ها آنقدر زیاد است که در دست‌ های کوچک و نحیف یوسف به زور جا شده است. با او همکلام می‌ شوم، نگاهش را از چشمانم می‌دزدد، تلاش می‌کنم اخم‌ هایش را به هر ترتیبی که شده باز کنم، اما نتیجه نمی‌دهد، غم او بزرگتر از آنی است که با چند کلام حرف ساده کم شود.
دیگر یوسف را مخاطب قرار نمی‌دهم، رو به بچه‌های کلاس از آن‌ها سوال می‌کنم آرزویتان چیست؟ یکی آرزوی داشتن ماشین پلاستیکی دارد و دیگری هواپیمای اسباب بازی می‌خواهد، یکی دیگر آرزویش داشتن یک تلویوزیون بزرگ است از همان‌ هایی که در فیلم‌ های تلویزیونی دیده.
نوبت به یوسف که می‌رسد با خجالت سرش را پایین می‌گیرد، مو‌های فر سیاه رنگش بیش از هر زمان دیگری به چشم می‌آید، اینطور به نظر می‌ رسد که مادر پولی برای اصلاح سر یوسف نداشته است. زیر لب و به آهستگی آرزویش را اعلام می‌کند، یوسف می‌گوید “آرزو دارم یک کوله پشتی برای مدرسه‌ام داشته باشم”.
روز اول مهر یوسف و صد‌ها کودک دیگر شاید آرزویشان داشتن یک کوله پشتی بود. آرزوی یوسف، اما از میان صد‌ها و شاید هزاران کودک محروم دیگر در سراسر کشور برآورده می‌شود.
به همراه اکیپ خبرنگارانی که برای سرکشی به وضعیت مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان در این استان حضور پیدا کرده‌اند فاطمه دانشور رئیس سابق کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر تهران و مدیر عامل مؤسسه خیریه مهرآفرین نیز حضور دارد.
وی که برای کمک به کودکان مدرسه هاشمی رفسنجانی بخش کتیج درا ین منطقه حاضر شده علاوه بر برآورده کردن آرزوی یوسف برای سایر دانش آموزان نیز بسته‌های آموزشی به همراه دارد.
کوله پشتی به یوسف تحویل داده می‌شود، به روی آن تصویر یکی از شخصیت‌های کارتون مینیون‌ها خودنمایی می‌کند، شخصیتی که شوق پرواز دارد و خنده بر لب.
خطاب به یوسف که اکنون لبخندی به وسعت برآورده شدن آروزی کوچکش دارد می‌گویم خوشحالی که آرزویت برآورده شد، چنین پاسخ می‌دهد ” خیال می‌کنم دنیا را به من داده‌اند”.
یوسف کیسه پلاستیک را داخل کوله پشتی جدیدش جا می‌دهد و با لبخند به بغل دستی‌های خود می‌گوید: ” من هم دیگر شبیه به شما هستم”.

۱۳۹۶ مهر ۷, جمعه

قربانیان بیکاری در سیستان و بلوچستان

یک عکاس با سفر به بلوچستان قربانیان کار فروش سوخت را به تصویر کشیده است که از دردهای پنهان بزرگی در این منطقه خبر می دهد.
بلوچستان جزو بیکارترین استان های کشور است و بسیاری از جوانان برای امرار معاش به کار “سوخت کشی” روی آورده اند.
سوخت را از شهرستان ها یا استان سیستان و بلوچستان بار زده و در مرز پاکستان و افغانستان به فروش می رسانند و از این طریق امرار معاش میکنند.
رژیم آخوندی این کار را قاچاق می خواند و برای متوقف کردن این خودروها بدون داشتن قانون مشخصی آتش می گشاید که در نتیجه آن بسیاری کشته یا زخمی می شوند.

تجمع اعتراضی غارت‌شدگان آرمان وحدت در اهواز: نترسید نترسید ما همه باهم هستیم

تظاهرات غارت‌شدگان آرمان وحدت در اهواز وابسته به سپاه پاسداران روز پنجشنبه ششم مهر نیز ادامه داشت. تظاهرکنندگان از جمله شعار می‌دادند نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.

۱۳۹۶ مهر ۶, پنجشنبه

شکایت کارگر بلوچی که توسط ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفت

کارگر بلوچی که توسط ماموران نیروی انتظامی “نوبندیان” مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود به دادسرا نظامی شکایت کرد.
بنا به گزارشات رسیده، رسول خرم فرزند عبدالنبی که ۳۰ شهریور ماه توسط ماموران نیروی انتظامی با “قنداق تفنگ” مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مصدوم شده بود به دادسرای نظامی شهرستان چابهار شکایت کرد.
این شهروند بلوچ توسط مامور انتظامی غیر بومی به نام “ی ک” پایگاه نوبندیان، به ظن تبعه پاکستانی مورد ضرب و شتم قرار گرفت که نامبرده به علت ضربات سنگین وارده از ناحیه “سر و گردن” صدمه دیده و بیهوش شد.
به گفته یکی از نزدیکان وی:”ماموران در مسیر راه انتقال وی به پایگاه نوبندان او را در حالت بیهوشی کنار جاده روستای “دمدف” چابهار رها کردند.

این شهروند بلوچ با تنظیم شکایتی از ماموران خاطی شکایت کرده است.

اعتراض سراسری دانشجویان دوره روزانه دندان‌پزشکی جندی شاپور

روز چهارشنبه ۵مهر ماه ۹۶ اعتراض سراسری دانشجویان دوره روزانه دندان پزشکی جندی شاپور به کمبود فضای آموزشی وارد پنچمین روز خود شد. دانشجویان دوره روزانه دندان‌پزشکی دانشگاه از دانشکده به سمت دفتر ریاست دانشگاه دست به راهپیمایی زدند. دانشکده دندان‌پزشکی به‌طور کامل تعطیل شد.

مدارس منطقه غیزانیه اهواز معلم ندارند

بنا‌به خبرهای رسیده با آغاز سال تحصیلی جدید، دانش‌آموزان منطقه غیزانیه اهواز در کلاس بدون معلم مانده‌اند و از وجود معلم محرومند.

محمد باوی عضو شورای قلابی رژیم در بخش غیزانیه روز سه‌شنبه ۴مهر ۹۶ اعتراف کرد. این بخش مجموعاً ۶۰ واحد آموزشی در سه مقطع دارد که ۴۰درصد این مدارس بدون معلم و حتی کادر اداری باقی مانده‌اند.

نامبرده از قول کارگزاران رژیم در اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲اهواز گفت: «خود اهالی روستاها باید برای این مدارس و فرزندان خود چاره‌جویی کنند».

گفتنی است که به‌رغم وجود بیش از ۶۰۰حلقه چاه نفت در این منطقه، وزارت نفت هیچ کمکی برای بهبود اوضاع آموزشی منطقه نکرده است. مردم محلی بارها از مقامات شرکت نفت خواسته‌اند در ازای آسیب‌هایی که به منطقه زده و درآمدهای هنگفتی که از منطقه استحصال می‌کنند، با ساخت چند واحد آموزشی در روند بهبود اوضاع مشارکت کنند. مردم محلی گفته‌اند که تمامی این درخواستها رد شده است.

بخش غیزانیه در شرق اهواز واقع شده و در آن ۳۸هزار نفر در ۸۰روستا زندگی می‌کنند.

۱۳۹۶ مهر ۵, چهارشنبه

اعتراض و اعتصاب کارگران در بهبهان و سوسنگرد

روز چهارشنبه ۵مهر کارگران کارخانه سیمان بهبهان و کارگران شرکت آب و خاک در سوسنگرد اعتصاب کردند. در بهبهان کارگران سیمان امروز برای چندمین بار برای احقاق حقوق خود دست به اعتصاب زدند

امروز هم‌چنین کارگران شرکت آب و خاک طرح عتابیه بین سوسنگرد و هویزه در اعتراض به پرداخت نشدن ۶ماه حقوق عقب‌افتاده و دو ماه مابه التفاوت سال ۹۴و ۹۵دست از کار کشیده و در کارگاه تجمع کرده‌اند. کارگران اعلام کردند تا رسیدن به مطالبات خود به این اعتصاب ادامه خواهند داد.

شرکت مهندسی آب و خاک در پروژه ' عتابیه ' از سال ۹۲تاکنون با حدود ۴۰۰نفر پرسنل که بیشتر نیروی بومی و از مردم عرب منطقه بودند، مشغول به کار بوده‌اند که به مرور از مهر سال ۹۵تاکنون به اخراج کارگران و دیگر پرسنل دست زده‌اند، به‌طوری‌که نیروی باقیمانده به حدود ۷۰نفر می‌رسد که در حال اخراج آنها نیز هستند.

سفرهای ناتمام در جاده های استان سیستان و بلوچستان

سیستان و بلوچستان دو اداره کل راه دارد یکی درجنوب یکی در مرکز ، البته در استان دو پلیس راه هم وجود دارد یکی پلیس راه جنوب و یکی پلیس راه شمال، اما مردم استان از این چندتایی بودن، چیزی نصیبشان نمی شود .
حدود ۳۴۰ نفر از ابتدای سال در قبرستان جاده های سیستان و بلوچستان جان باختند. عمده این تصادفات شاخ به شاخ بوده است. درمان این شاخ به شاخ شدن ، دو بانده شدن مسیر هاست .
آمار جاده های دوبانده استان غمبار است از زاهدان تا چابهار کمتر از هفتصد کیلومتر و در شمال استان همین قصه ی پرغصه است
بهانه ی کارنکردن ها و نشست دورهمی در این ادارات کمبود بودجه است واقعا اگر این ادارات خروجی ندارند پس چه نیازی به باز بودن شان است ؟ پس فلسفه مدیریت چه می شود؟! اگر بودجه ، این مجموعه ها را اداره می کند پس نسخه مدیریت جهادی چه می شود؟
اگر رئیس مجموعه ، خود سوار بلدوز شده و وسط میدان باشد ،آیا کارمندان تحرکی نمی کنند ،ولو اینکه ده کیلومتر ازجاده هموار شود . ایا مردم با دیدن این عرق ریختن ها ،مشارکت نمی کنند آیا بخش خصوصی ازساخت جاده و گرفتن عوارض و درآمد چندین ساله امتناع می کند .آیا مردم از پرداخت عوارض جاده دوبانده ابا می کنند ؟
به نظر می رسد گمشده استان ما مدیریت باشد .
مرگ ۸ نفر در یک حادثه باید آتش به جان مدیر ما بیندازد . باید جلسه اضطراری با مقامات ارشد استان تشکیل شود و مو از ماست کشیده شود نه اینکه همه اقدامات در هلال احمر سراوان خلاصه شود . ویا عبور الاغ به عنوان مقصر معرفی شود .
ودر پایان اینکه نیازاست کمپین های مردمی “نه به تصادفات” جدی تر راه بیفتد تا در جاده ها، تنازع برای مقصد جای خود را به بقا و زندگی بدهد . ای کاش کمی از مطالبات جریان هایی که تریبون مطالبات دارند ،صرف جان و ایمنی مردم شود.
خانواده ها هم از عنصر عشق و محبت خود برای کم کردن سرعت اقای راننده بهره ببرند. پلیس بجای توکل بر دوربین از عناصر مختلف جهت راهنمایی کردن و رانندگی ایده آل استفاده کند تا شاید صدای مرگ در استان ما کمتر شنیده شود .

دستگیری دو تن از معلمان در بوکان

بنا‌ به گزارشات رسیده دو تن از معلمان در شهر بوکان روز یکشنبه دوم مهر ۹۶ توسط مأموران بدنام اطلاعات آخوندی دستگیر و به زندان منتقل شدند.

بر اساس همین گزارش معلمان دستگیر شده ”مولود خوانچه زرد“ و ”سلمان امام زنبیلی“ نام دارند که در پی احضار به اطلاعات بوکان دستگیر شدند.

خاطر نشان می‌شود این دو معلم در سال ۱۳۹۵ نیز توسط اطلاعات بدنام آخوندی به اتهام ”تبلیغ علیه نظام“و ”مشارکت در برپایی تحصن معلمان“ دستگیر و زندانی و سپس با قید وثیقه از زندان آزاد شده بودند.

از سویی دیگر بنا‌ به گزارشات، هم‌چنان از سرنوشت سه تن از دستگیر ‌شدگان در تهران به نامهای مهدی سپهر، شهریار سپهر و علی معماریان که حدود دو هفته پیش توسط نیروهای سرکوبگر امنیتی دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شده بودند خبری در دست نیست.

۱۳۹۶ مهر ۳, دوشنبه

کشته و زخمی شدن دو شهروند بلوچ درخاش توسط ماموران انتظامی

بنا به گزارشات رسیده، ساعاتی پیش (یکشنبه ۲ مهر) “حامد شهنوازی” (درازهی) فرزند فقیرمحمد و برادرزاده وی “مسعود شهنوازی” فرزند عادل در دوراهی گرنچن در جاده سراوان به سمت خاش مورد اصابت گلوله ماموران انتظامی قرار گرفتند.
در جریان این تیراندازی بی ضابطه حامد شهنوازی کشته شده و وضعیت مسعود شهنوازی “وخیم” گزارش شده است.
یک شاهد عینی در این باره گفت: “تیر ماموران مستقیم به سر حامد اصابت کرده و مسعود در اثر واژگونی خودرو جراحت برداشته است
وی افزود: “مسعود شهنوازی دانشجو است

وی ادامه داد: “مردم منطقه و بستگان این دو دانشجو پس از انتقال آنها به بیمارستان ابتدا در مقابل بیمارستان و سپس در مقابل ستاد فرماندهی نیروی انتظامی شهرستان خاش تجمع کرده و خواستار محاکمه عاملان تیراندازی شده اند.”

اعدام ۵۶زندانی هموطن کرد طی ۶ماه گذشته

بنا‌ به گزارشهای دریافتی طی شش ماه نخست سال ١٣٩٦حداقل حکم اعدام ٥٦زندانی هموطن کرد در زندانهای ایران توسط رژیم ضدبشری آخوندی به اجرا در آمده است.

بنا‌ به این گزارش ٢٧زندانی از استان ارومیه، ١٣ زندانی از استال لرستان، ٧زندانی از استان کرمانشاه، ٤زندانی از کردهای خراسان رضوی و شمالی، ٣ زندانی از استان ایلام و ٢ زندانی نیز از استان کردستان طی شش ماه گذشته اعدام شده‌اند.

٢ زن که یکی اهل قوچان و دیگری اهل ارومیه است نیز در میان اعدام شدگان است.

هم‌چنین حکم اعدام چهار زندانی هموطن کرد در ملأعام و در شهرهای ایلام، سلماس و اسلام‌آباد به اجرا در آمده است.

تجمع در اهواز در اعتراض به انتقال آب کارون

فعالان محیط‌زیست در اهواز؛ عصر روز یکشنبه ۲مهر در اعتراض به انتقال آب کارون؛ در مقابل استانداری رژیم در خوزستان اقدام به تجمع کردند

تجمع‌کنندگان تراکتهایی در دست دارند که بر روی آن نوشته شده است:
نه به انتقال آب / با انتقال آب خوزستان را جهنم نکنید/ایستاده‌ایم تا تعطیل کامل طرحهای جهنمی انتقال آب..

۱۳۹۶ مهر ۲, یکشنبه

اقدام به خودکشی یک زندانی در زندان زاهدان در اعتراض به شکنجه

زندانی ۲۲ساله عیسی براهویی در اعتراض به شکنجه مستمر توسط دژخیمان اقدام به خودکشی کرد.

بنا‌ به گزارشهای منتشر شده این زندانی بیش از یک هفته پیش در بند ۱ زندان مرکزی زاهدان مورد شکنجه و ضرب‌وشتم و اذیت و آزار مزدوری به نام مالکی رئیس جنایتکار بند ۱ زندان مرکزی زاهدان قرار گرفت.

این شکنجه‌گر پس از اعمال وحشیانه دستور داد که این زندانی را به سلولهای انفرادی بند قرنطینه شکنجه‌گاه زندان مرکزی منتقل کنند و در آنجا هم مورد شکنجه پاسدار بندهای این شکنجه‌گاه قرار گرفت.

بنا‌ به این گزارش این زندانی یک هفته پیش، پس از انتقال به سلول انفرادی برای پایان دادن به درد و رنج و شکنجه‌های وحشیانه اقدام به خودکشی کرد و از آن زمان تاکنون هیچ خبری از وضعیت و شرایط این زندانی در دست نیست.

قتل نوجوان آبادانی با شلیک مأموران جنایتکار نیروی انتظامی

مأموران جنایتکار نیروی انتظامی در آبادان روز شنبه اول مهر با شلیک گلوله نوجوان ۱۸ساله‌یی را به‌قتل رساندند و از صحنه گریختند.

بنا‌ به گزارشهای دریافتی تلاش هموطنان برای نجات دادن این نوجوان بی‌نتیجه ماند.

۱۳۹۶ مهر ۱, شنبه

آمار بالای ترک تحصیل دختران مرزنشین، ازدواج/ کمبود فضاهای آموزشی یا فقر

چندی پیش تحلیلی منتشر شده بود مبنی بر اینکه ۵۰ درصد دانش آموزان دختر مناطق مرزنشین به علت ازدواج های زودهنگام ترک تحصیل میکنند.
در این متن کوتاه میخواهیم قدری به عقب تر برگردیم و ریشه ی اصلی پدیده را بیان کنیم آن هم براساس تجربه و بازدیدهای میدانی که داشته ایم.
به نظر بنده و طبق مشاهدات عینی که در این چند سال داشته ایم علت اصلی ترک تحصیل و ازدواج دختران این مناطق چیزی فراتر از مسایل فرهنگی است و بیش تر ریشه در مسایل اقتصادی خانواده ها و کمبود مدارس دارد.
هنگامی که خانواده ها تمکن مالی لازم را ندارند مجبور هستند که دختران و حتی پسران را از مدرسه گرفته و دختران را راهی خانه ی بخت کنند و پسران را راهی بازار کار (بررسی انواع آن در این متن مقدور نیست) و با همین شرایط است که آمار تارکان و بازماندگان از تحصیل در استان ما به رقم وحشتناک
۱۲۰ هزار نفر میرسد(خیلی هم به آمار و ارقام فعلی دل خوش نمیکنیم که ادعای جذب اکثریت از طریق آ و پ میشود، چرا که به عنوان یک دبیر میدانیم که اکثریت صرفا شناسنامه هایی هستند برای ثبت در سیستم و کاهش آمار و نه افراد واقعی مشغول به تحصیل).
چندین سال است که از طریق مجمع آموزشی، امور مدرسه سازی و توزیع بسته های لوازم التحریری و غیره را انجام میدهیم و به صورت میدانی بسیاری از مشکلات را مشاهده و لمس میکنیم، نمونه اش هم همین دو مورد آخر است که دیشب با آن ها مواجه شدیم، دخترانی که از نعمت پدر محروم بودند و مادران آن ها با سبزی فروشی نمیتوانستند خرج تحصیل آن ها را در آورده و ترک تحصیل کرده بودند و فراوانند چنین نمونه هایی.
فراوان هم داریم ترک تحصیل هایی که به علت مختلط بودن مدارس است و یا کمبود مدارس که باز هم برای دختران انتهایش میشود ترک مدرسه وازدواج های زودهنگام.
لذا اگر بخواهیم خیلی خلاصه و در حد و حوصله ی فضای مجازی مساله را بررسی نماییم، باید گفت که ریشه ی اصلی معضل را باید در مسایلی مانند اقتصادی و فضاهای آموزشی جستجو نمود و نه صرفا مسایل فرهنگی و ازدواج، چرا که درصد زیادی از ازدواج ها خود معلول هستند.
کافیست نگاهی هم به آمار رسمی جمعیت جوان، بیکاران مطلق، خانواده های زیر خط فقر انداخته و در نهایت سرانه ی صفر آموزشی و کمبود مدارس و مساحت استان (میانگین فاصله ی
۳۰ کیلومتری مدارس از یکدیگر! سرانه ی تقریبی فضای آموزشی یک پنجم، نسبت به میانگین کشوری ) را هم کنار آن ها قرار دهیم تا دریابیم که ریشه ی اصلی مشکل در کجاست.

۱۳۹۶ شهریور ۳۱, جمعه

پیام رئیس جمهور برگزیده مقاومت به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید

نسل جوان ایران و آموزگاران شریف این میهن، ادامه رژیمی را که دشمن دانش و آزادی است، نمی‌خواهند

دانشجویان و دانش‌آموزان دلیر،
استادان و معلمان شریف ایران!
به‌مناسبت شروع سال تحصیلی جدید به‌همه شما درود می‌فرستم. امیدوارم که این سال برای شما نه تنها سال موفقیت آموزشی و علمی بلکه سال پیشروی و خیزش، برای به‌زیر کشیدن ولایت فقیه و به‌دست آوردن آزادی باشد.
در حاکمیت استبداد وحشی آخوندها، که استعداد نسل جوان ایران و کارآمدی و مسئولیت‌پذیری آموزگاران و استاداران را با اختناق و تبعیض به‌بند کشیده، درس اول، درس آزادی است.
به‌معلمان شریف و به‌انجمن‌ها و کانون‌های فرهنگیان در تمام شهرها و استان‌های کشور درود می‌فرستم و پیشاپیش روز ۱۳مهر روز جهانی معلم را تبریک می‌گویم.
باشد که امسال بیش از هر سال دیگر به‌دانش آموزان، درس مقاومت و آزادی بدهید؛ درس جستجو و نوخواهی، درس ماهی سیاه کوچولو و حرکت برخلاف جریان آب و تن ندادن به زور و دروغ و تبعیض حاکم. و به فرزندان ایران بیاموزید که برای آزادی باید خطرکرد و قیمت داد و خرافه بسوز و بساز و بی‌هزینگی را نباید باور کرد. و باشد که این فصل را که بهار دانایی توصیف کرده‌اید، به‌بهار آزادی برسانید.
در سال گذشته دانشجویان در دانشگاه‌های بسیاری شهرها، بارها و بارها به‌اعتراض دست زدند. تهران و شهرهای ایران در سراسر سال گذشته، شاهد اجتماعات و تظاهرات تحسین‌برانگیز معلمان، مربیان پیش‌دبستانی و بازنشستگانی بود که اگرچه رژیم آخوندی آن‌ها را با وجود همه لیاقت‌های آموزشی و علمی کنار گذاشته، اما ذخیره‌های ارزشمند جامعه ایران و مشعلداران مقاومت و آزادی‌خواهی هستند.
خوشا نسل جوان و نوجوی ایران و خوشا آموزگاران شریف این میهن که کم‌ترین سازش و همراهی با استبداد مذهبی ندارند و ادامه رژیمی را که دشمن دانش و آزادی است، نمی‌خواهند. به‌این دلیل است که رژیم ولایت فقیه دانشگاه‌ها و مدارس را به‌بند کشیده و این همه مانع و محدویت برای آن‌ها برقرار کرده‌ است. اما زیر این اختناق شدید آنچه آزاد است ویرانگری آخوندها در نظام آموزشی کشور و غارت بودجه و سرمایه و منابع مالی آن است. بخش اعظم دانشگاه‌های کشور از نظر علمی و آموزشی به سطح رقت‌انگیزی سقوط کرده‌اند و فضای آموزشی و پژوهشی آن‌ها و شرایط زندگی و تحصیل و تدریس برای دانشجویان و استادان از حداقل‌های ضروری فاصله بسیار دارد.
از سوی دیگر، به‌موازات تشدید فقر و گرسنگی در کشور، وضعیت مدارس، بیش از سال‌های گذشته تنزل کرده است. دو‌شیفته‌شدن بخشی از مدارس، تراکم غیرقابل تحمل کلاس‌ها، نبود حداقل فضای ورزشی، آمار بالای اعتیاد در مدارس و ادامه کار مدارس کپری, مدارس صحرایی و فضاهای آموزشی کلنگی و نیمه‌مخروبه از نمونه‌های این وضعیت است.
در دی ماه گذشته دانش آموزان مدارس شوش که در کلاس‌هایشان وسائل گرمایشی نداشتند یک اجتماع اعتراضی تشکیل دادند و شعار می‌دادند:‌ «با دست‌های یخ‌زده چگونه بنویسیم؟».
درحال حاضر از هر چهار دانش آموز در ایران یک نفر ترک تحصیل می‌کند و به‌گفته مقام‌های رژیم علت ۵۳درصد موارد ترک تحصیل مشکلات اقتصادی و مالی و کمبود امکانات آموزشی است. در استان‌های مرزی نیمی از دختران پس از مقطع ابتدایی، تحصیل را رها می‌کنند.
دردناک‌تر از همه، وضعیت میلیون‌ها دختر و پسر معصومی است که به‌جای درس خواندن به‌کار گمارده شده‌اند. از یاد نمی‌بریم که سال گذشته چگونه دو تن از همین کودکان کار به‌نام‌های احد و صمد در حادثه آتش‌سوزی یک انبار بازیافت سوختند و پرپر شدند.
در مقابل این فجایع، آخوندهای حاکم، سیاست‌هایی را در پیش گرفته‌اند که یکی از دیگری ننگین‌تر است؛
بخشنامه وزارت آموزش و پرورش درباره استخدام معلمان که نداشتن لهجه، نداشتن ده‌ها نوع بیماری، تعداد دندان‌ها، و وضعیت جسمی زنان را به‌عنوان ضابطه‌های گزینش اعلام کرده، نمونه غیرانسانی و شنیعی از این سیاست‌هاست.
کار دیگر این رژیم در قبال نظام آموزشی کشور چپاول است. در شرایطی که دانش‌آموزان خردسال در برخی مناطق محروم از فرط فقر، «حتی برای ادای نام خودشان تامل می‌کنند و دچار کندذهنی و سیاهی مداوم ناخن‌ها هستند»، آخوند‌ها و وابستگان‌شان هشت هزار میلیارد تومان از صندوق ذخیره فرهنگیان را به‌یغما برده و بانک سرمایه وابسته به‌آموزش و پرورش را به‌ورشکستگی کشانده‌اند. در نمونه دیگری که در مناظره‌‌‌‌ خیمه‌شب بازی انتخابات فاش شد، وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی با دستیاری دخترش به‌کار واردات کالای قاچاق از ایتالیا مشغول‌ بوده‌اند.
اما مهم‌ترین سیاست رژیم در دانشگاه‌ها و مدارس کشور، سرکوب نهادینه شده و بی‌وقفه است که نظام آموزشی را به‌عقب‌ماندگی و بن‌بست کشانده و هر اعتراضی را با زندان و شکنجه پاسخ می‌دهد.
یکی از وزیران پیشین آموزش و پرورش به‌نام فانی اخیراً به‌وجود چماق‌های آماده در زیر زمین وزارت آموزش و پرورش برای برخورد با معلمان اعتراف کرده و گفته است: زمانی که معلمان، مقابل ساختمان وزارت تجمع می‌کردند همین چماق‌ها علیه آن‌ها به کار گرفته می‌شد و در زیر زمین وزارت آموزش و پرورش معلمان را چماق می‌زدند.
اعتراض‌ها و مخالفت‌های معلمان شجاع و سخنگویان کانون‌های صنفی فرهنگیان را نیز با زندان‌های طولانی مدت پاسخ می‌دهند. اما برخلاف خواست‌ رژیم، این محکومیت‌ها باعث برانگیختگی معلمان ایران و فشردگی صفوف‌شان برای اعتراض‌ هرچه بیشتر شده است.
امروز خواست‌های معلمان پیشرو برای آزادی ایجاد تشکل، پایان یافتن حبس و تبعید همکاران‌شان، پایان خصوصی‌سازی غارت‌گرانه آموزش و رفع فقر و تبعیض علیه فرهنگیان به‌خواست‌های همه‌گیر در جامعه آموزشی ایران تبدیل شده است.
دانشجویان، دانش‌آموزان و دانشگاهیان نیز با آگاهی از بحران‌های درونی و بیرونی بزرگی که رژیم را محاصره کرده، دوران تازه‌یی از جنبش و کوشش مبارزاتی علیه این رژیم را آغاز می‌کنند.
آموزش و پرورش ایران، آموزش عالی ایران و ورزش ایران مثل سایر شئون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور کم‌ترین اصلاح و بهبودی پیدا نمی‌کند مگر این که در گام اول رژیم ولایت فقیه سرنگون شود.
در آغاز سال تحصیلی، نسل جوان و نوجوان و معلمان و استادان شریف ایران را به‌‌دادخواهی قهرمانان سال شصت و هفت و به‌مقاومت و اعتراض هرچه گسترده‌تر علیه استبداد مذهبی فرا می‌خوانم.
شما نسل جوان ایران از پشتوانه مبارزاتی پر افتخاری برخوردارید. از نخستین روزهایی که خمینی آزادی‌کشی و دین‌‌فروشی خود را آغاز کرد، این دانشجویان و به‌خصوص دانش‌آموزان ایران بودند که در برابر او ایستادند. مقاومت این نسل آگاه و آرمان‌خواه به‌راستی سراپای رژیم را در وحشت فرو برد. به‌همین دلیل در اولین ساعت‌های پس از قیام سی خرداد سال ۶۰ خمینی قبل از هرکس، به‌تیرباران دانش‌آموزان رو آورد.
در پنج مهر سال ۶۰، نسل جوان ایران و به‌ويژه دانش‌آموزان با قیام و نبرد شجاعانه خود در قلب تهران، شعار «مرگ بر خمینی» ‌را اجتماعی کردند. شمار کثیر دانش‌آموزان و دانشجویان در میان سی هزار زندانی سیاسی قتل عام شده در سال ۶۷ که در اوج آگاهی بر سرموضع خود برای آزادی ملت ایران ایستادند، گواه دیگری از نقش تعیین‌کننده نسل شماست. جوانان قهرمانی که در صفوف ارتش آزادی‌بخش جنگیدند و پایداری کردند با شهیدانی هم‌چون صبا و آسیه و نسترن و فائزه و مهدیه یا رحمان و امیر و حنیف و سیاوش و بسیاری دیگر همین حقیقت را گواهی می‌کنند.
همه به‌یاد دارند که این موج میلیونی دانش‌آموزان و دانشجویان بود که رژیم قبلی را به‌زیر کشید. حالا هم باوجود این همه اختناق و زنجیر، باز آینده ایران روزهایی را پدیدار می‌کند که از مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها امواج خروشان جوانان و نوجوانان به‌خیابان‌ها سرازیر می‌شوند و تاریخ ایران را ورق می‌زنند.
بر شماست که با تشدید اعتراض و مقاومت خود رژیم پوسیده را به‌محاصره درآورید. رمز مقاومت چنان‌که مسعود گفته است، در مرزبندی قاطع و بدون سازش با ولايت فقيه است. با هرکس که با این رژیم درسازش است، قاطعانه مرزبندی کنید.
بر شماست که با استفاده خلاقانه از محیط زندگی و تحصیل خود در راستای برپایی هزار اشرف، به‌تشکیل کانون‌های شورش و مقاومت دست بزنید.
در محیط درس و زندگی مقاومت علیه فرهنگ و مناسبات ارتجاعی حاکم را برانگیزید.
نابرابری و ستم به‌ويژه علیه زنان را تحمل نکنید.
هرگونه تحقیر زنان و جوانان و هرگونه نگاه کالایی به زنان را طرد کنید. و بر همه مناسبات و رسومی که مردان را مهاجم، سرکوبگر و خودپرست به‌بار می‌آورد خط بطلان بکشید.
دنیای نو که بنیاد رژیم ولایت فقیه را درهم می‌شکند، آزادی و برابری و ارزش‌های برخاسته از آن است. این مقصد، اگر چه بزرگ و پرشکوه است، اما دست یافتنی است. همه شما را به‌قیام برای رسیدن به‌آن فرا می‌خوانم.
سلام بر دانش‌آموزان، دانشجویان، معلمان و استادان ایران،

سلام بر آزادی.

مهرماه و کیف دانش آموزان بلوچ

کمپین فعالین بلوچ_ با نزدیک شدن فصل بازگشایی مدارس یک بار دیگر فقر آموزشی و فقر اقتصادی خانواده های بلوچی که برای فرزندانشان حتی نمیتوانند کیف و کفش تهیه کنند جلب توجه می کند.

دانش آموزانی که بعضا تا ۱۲ کیلومتر برای درس خواندن پیاده راه می روند و کیفشان از گونی برنج ساخته شده است.

زخمی شدن یک کولبر کُرد در مرز اورامان و کنترل شدید مرزهای کردستان ایران با اقلیم کردستان

یک کولبر کُرد در منقطه اورامان هدف شلیک مستقیم نیروهای نظامی حکومت اسلامی ایران قرار گرفت.

براساس گزارش رسیده به آژانس خبررسانی کُردپا، روز پنج‌شنبه سی‌ام شهریورماه، یک کولبر کُرد در منطقه اورامان مورد تیراندازی نیروهای نظامی حکومت ایران قرار گرفته و از ناحیه پا به شدت زخمی شده است.

این منبع هویت این کولبر کُرد را "فرزاد قادری" اهل روستای "نیسانه" از توابع نوسود اعلام نمود.

نظامیان حکومتی این کولبر کُرد را در محلی به نام "قلعه‌ گاه" هدف شلیک مستقیم قرار داده‌اند.

گزارش‌های رسیده حاکی از آن است که به دلیل اصابت چندین گلوله به ناحیه پا این کولبر کُرد، وی به شدت مجروح و به مراکز درمانی کرمانشاه منتقل شده است.

از دیگر سو نیز، نظامیان حکومتی در نزدیکی روستای "بیرواس" از توابع اورامان ٧٢ رأس اسب بارکش کاسبکاران را ضبط و با خود برده‌اند.

طی چند روز اخیر، سپاه پاسداران اقدام به اعزام گسترده نیرو و سلاح‌های سنگین به مناطق مرزی شهرهای کردستان کرده است.

به گفته شاهدان عینی، فضایی امنیتی بر شهرهای مرزی حاکم می‌باشد و کنترل معابر مرزی و گذرگاه‌ها شدت یافته است.

ساکنین مناطق مرزی کردستان این اقدامات سپاه پاسداران را با برگزاری همه‌پرسی استقلال کردستان مرتبط می‌دانند و می‌گویند: "کنترل معابر مرزی و محدود شدن تردد در مرزها بر معیشت کولبران و کاسبکاران تأثیرات منفی خواهد گذاشت."

کولبر نام یکی از قشرهای زحمتکش کردستان ایران است که در مناطق مرزی به کار کوله‌کشی و بارکشی مشغول‌اند.

نهادهای حکومتی با کولبران و کاسبکاران در کردستان تحت عنوان "قاچاقچیان کالا" برخورد می‌کنند، در حالیکه ساکنین کُرد مناطق کُردنشین ایران به سبب نبود فرصت‌های شغلی و نگاه امنیتی حکومت به این مناطق، از روی اجبار به شغل پُرخطر کولبری روی برده و در این ارتباط بسیاری از کولبران جان خود را از دست می‌دهند.