این
روزها با افشای شبکه گسترده سایبری آخوندها که بخشی از دستگاه جعل خبر و شیطانسازی
دیکتاتوری ولایت فقیه است، تمامی نگاهها به کم و کیف کاری است که آخوندها در
دستگاه تبلیغاتی خود برای پیشبرد عملیات سیاسی و فریب و آمادهسازیهای تروریستی
خود کردهاند.
اینک اولین سؤالی که به ذهن میزند این است که:
بستن حسابها و صفحات رژیم در اینترنت و فضای سایبری از چه اهمیتی برخوردار است؟
اهمیت دستگاه سایبری آخوندها
دستگاه سایبری آخوندها، جای مشخصی در ساختار
سرکوب و تروریسم رژیم یعنی ۲پایهای که رژیم بر آنها
متکی است، داشته و دارد.
اینک روشن شده ارتش سایبری که رژیم ایجاد کرده،
واقعاً بهلحاظ طول و عرض و امکاناتی که به آن اختصاص داده، یک ارتش است؛ ارتشی که
توسط سپاه و وزارت اطلاعات اداره میشود و کارش گمراهسازی، پمپاژ دروغ، شیطانسازی
و ممانعت از اطلاعرسانی آزاد است.
همچنین میدانیم که هر عمل و اقدام تروریستی،
نیازمند سلسله اقداماتی است، از شناسایی تا زمینهسازی سیاسی و اجتماعی و توجیه آن
و... بخش مهمی از این سلسله اقدامات به عهده همین ماشین عظیم سایبری بوده و به این
ترتیب شبکهیی که رژیم شکل داده، اهداف سیاسی و جنگ روانی و تبلیغاتی رژیم را با
پوششهای جعلی و ساختگی پیش میبرد و سعی میکند اثر انگشت رژیم در آنها را پاک
کند.
علت راهاندازی چنین ساز و کار عظیم سایبری چیست؟
چرا رژیم در این وانفسایی که در محاصره این همه
بحران اقتصادی اجتماعی و سیاسی در داخل و خارج قرار دارد و بهخصوص در شرایطی که
قیام مردم ایران موجودیتش را به خطر انداخته، با صرف چنین بودجه کلان و انرژی فوقالعاده،
بهدنبال راهانداختن چنین ماشین عظیمی بوده؟
جواب البته روشن است: از قضا رژیم بهعلت همین بحرانهایی که
موجودیتش را به خطر انداخته به این شیوهها متوسل میشود. بدیهی است که دستگاه
سایبری آخوندها بخشی از دستگاه سرکوب رژیم در داخل و تروریسم آن در خارج کشور است.
همانطور که آماج اصلی سرکوب و تروریسم رژیم، مردم ایران و مقاومت سازمانیافته
این مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق ایران است، بیتردید هدف اصلی این
ارتش سایبری هم همین نیرو یعنی مقاومت ایران است. ممکن است که دنیا تازه به وجود این
ماشین یا شاید بهتر باشد گفته شود به ضرورت افشای آن پی برده باشد، اما این موضوع
برای مقاومت ایران از سالها پیش شناخته شده بود.
این سابقه به سالهای پایانی دههٔ ۱۹۹۰
برمیگردد که یکبار نیز نیویورک تایمز در مقالهیی به آن پرداخته بود. در سال ۱۳۹۶
میلادی(۱۳۷۵خورشیدی) وقتی که اینترنت اولین گامهای عمومی شدن
خود را برمیداشت مقاومت ایران حضور در اینترنت را با ایجاد وبسایتهای خود آغاز
کرد. از همان شروع رژیم آخوندی اولویت دستگاه سانسور اینترنتی خود را جلوگیری از
اطلاعرسانی مقاومت ایران قرار داد. سانسور گسترده اینترنت در آن هنگام در کشوری
مثل ایران که جامعه بهتازگی با آن آشنا میشد آنچنان عجیب بود که توجه روزنامه
نیویورک تایمز را به خود جلب کرد. این روزنامه در گزارشی از یکی از مقامات حکومت آخوندی
علت این سانسور را پرسید. پاسخ این مقام به نیویورک تایمز هیچ شکی باقی نگذاشت که
از همان ابتدا اولویت نخست ماشین سانسور اینترنتی رژیم مقابله با مجاهدین بوده
است. این مقام گفت: «سایتهای ممنوعه سایتهایی هستند که اخبار اپوزیسیون مثل
مجاهدین خلق را منتشر میکنند... مغز جوانان ما بسیار تأثیرپذیر است و مجاهدین خلق
ممکن است بتوانند با شستشوی مغزی جوانان کاری کنند تا جوانان به آنها بپیوندند یا
ممکن است بتوانند در انتخابات اثر بگذازند». کلیشه روزنامه نیویورک تایمز را پایین
مشاهده میکنید. این اولویت دستگاه سانسور اینترنتی رژیم آخوندی بعد از گذشت ۲۲سال
هنوز تغییری نکرده است.
اعتراف یک مقام رژیم به
روزنامه نیویورک تایمز مبنی بر اینکه مقابله با مجاهدین اولویت دستگاه سانسور
اینترنتی رژیم است – ۸اکتبر ۱۹۹۶–
۱۷مهر ۱۳۷۵
ضربه به ماشین سایبری رژیم، ضربه به ماشین ترور آخوندها
ضربهای که اکنون به ماشین سایبری رژیم خورده، چه
نتیجه و چه تأثیری دارد؟
به گزارش رسانههای خبری، سابقه کارزار اهریمنی
به سال ۲۰۱۱ برمیگردد، اما از نظر مقاومت ایران این کارزار
و بهراه افتادن این دستگاه اهریمنی از سالها پیش از آن شروع شده است. به هر حال
اکنون این روش رژیم در سطح جهانی افشا شده و در معرض دید همگان قرار گرفته و با
تاباندن نور به آن، به میزان زیادی کارآیی این ماشین را که برای کار در تاریکی و
ابهام طراحی شده بود، از بین برده است. شاید اغراق نباشد که آن را با ضربهخوردن
دستگاه تروریستی رژیم مقایسه کنیم. منظور، دستگیری دیپلمات-تروریست رژیم در توطئه
بمبگذاری در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس است که در آن، شبکه تروریستی و
سبک کار رژیم که از امکانات و پوششهای دیپلماتیک استفاده میکند، برملا شد.
در این جریان اخیر، یک سبک کار رژیم که با آن از
یکسو به تروریسم رژیم و از طرف دیگر به سیاست مماشات سوخترسانی میکرد، لو رفت و
به این ترتیب یک ضربه اساسی دیگر به رژیم وارد شد.
سابقه افشاشده
مقاومت ایران از سالها پیش میدانست و در مقاطع
مختلف افشا کرده بود که مزدوران وزارت اطلاعات و نیروی قدس در خارج از کشور بخش
مهمی از یک ماشین سایبری دروغ و فریب هستند که تحت پوشها و عناوین مختلف و بعضاً
تحت عنوان اپوزیسیون با سوءاستفاده از نهادهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی و بهراهانداختن
صدها وبسایت به زبانهای مختلف، اهداف رژیم را پیش میبرند.
هزینههای این شبکه و پرداختهای آن به شیوههای
پیچیده و از طریق واسطههای غیرایرانی یا دستکم خارج ایران صورت میگیرد تا
تحریمها و محدودیتهای بینالمللی را دور بزند.
در بسیاری از موارد، حقوقبگیران غیرایرانی وزارت
اطلاعات و نیروی قدس با فرهنگ کاملاً غربی و با سوءاستفاده از رقابتهای
سیاسی یا انتخاباتی در این کشورها، خطوط دیکتهشده از تهران را پیش میبرند.
بنابراین آنچه این روزها برملا شده، اولاً تنها
نوک یک کوه یخ عظیم از دروغ و پروپاگانداست و ثانیاً هدف اصلی آن مجاهدین و مقاومت
ایران بوده و هست.
اهداف ارتش سایبری رژیم
این رژیم همچنان که با حربه زندان و شکنجه و
اعدام تلاش میکرد مقاومت ایران را از میان بردارد و مجاهدین را ریشهکن کند،
از طریق این شبکه، با پروپاگاندای گسترده و ظاهراً بیارتباط با رژیم و همچنان که
اشاره شد در بسیاری از مواقع در پوشش مخالف و اپوزیسیون تلاش میکرد از طریق این
شبکه، پوشش سیاسی و امنیتی لازم را برای وارد آوردن ضربه به مجاهدین در اشرف و
لیبرتی یا اکنون در آلبانی ایجاد کند.
آن روزها، وقتی مقاومت ایران میگفت و افشا میکرد
که هر تبلیغاتی علیه مقاومت ایران، با هر ظاهر و پوششی، چه در پوشش خانواده و چه
در پوشش یک خبرنگار خارجی یا یک اپوزیسیوننمای مقیم خارج، آبشخورش رژیم است،
عوامل رژیم مجاهدین را متهم میکردند که جهان را سیاه و سفید میبیند. اما اکنون
این نهادهای بینالمللی هستند که نشان دادهاند واقعیت از چه قرار است.
به هر حال
این هم یکی دیگر از نتایج جنگ میان مردم و مقاومت ایران با رژیم پلید آخوندی است و
تعادل را بیشازپیش به نفع مردم و مقاومت ایران و به زیان رژیم بر هم میزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر